اشعار و رباعیات حکیم عمر خیام به صورت گلچین شده

اشعار خیام

اشعار خیام, رباعیات خیام,دوبیتی های خیام

غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری با شهرت عمر خیام نیشابوری یکی از شاعران بزرگ ایرانی است که در فلسفه، ریاضی، ستاره شناسی، مجسمه سازی و رباعی سرایی شهرت بسیاری دارد و در سراسر جهان به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی شناخته می شود.بعضی از تاریخ نگاران خیام نیشابوری را شاگرد ابن سینا و برخی او را شاگرد امام موفق نیشابوری می دانند که البته اثبات این موضوع کمی دور از ذهن است و مدرک قابل اثباتی برای ان وجود ندارد. البه خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می داند که احتمالا از بعد معنوی بوده است. در ادامه بر خی از اشعار یان شاعر بزرگ را برای شما عیزان جمع آوری کرده ایم. در ادامه با ما همراه باشید. برای مشاهده اشعار بیشتر این شاعر بزرگ اشعار و رباعیات خیام را دنبال کنید.

 

اشعار و رباعیات خیام

هرگز دل من ز علم محروم نشد

کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز

معلومم شد که هیچ معلوم نشد

 

اشعار و رباعیات خیام

کس مشکل اسرار اجل را نگشاد

کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد

من می‌نگرم ز مبتدی تا استاد

عجز است به دست هر که از مادر زاد

 

اشعار و رباعیات خیام

افسوس که نامه جوانی طی شد

و آن تازه بهار زندگانی دی شد

آن مرغ طرب که نام او بود شباب

افسوس ندانم که کی آمد کی شد

 

اشعار و رباعیات خیام

ای رفته و بازآمده بَل هُم گشته

نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده و سم گشته

ریشت ز عقب درآمده، دُم گشته

 

اشعار و رباعیات خیام

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

 

اشعار و رباعیات خیام

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد

چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد

گر چشمه زمزمی و گر آب حیات

آخر به دل خاک فرو خواهی شد

 

اشعار و رباعیات خیام

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی

دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

 

اشعار و رباعیات خیام

هر ذره که بر روی زمینی بوده است

خورشید رخی زهره جبینی بوده است

گـرد از رخ آستین بـه آزرم افشان

کـان هم رخ خوب نازنینی بـوده است

 

اشعار و رباعیات خیام

آنکس که زمین و چرخ و افلاک نهاد

بس داغ که او بر دل غمناک نهاد

بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک

در طبل زمین و حقه خاک نهاد

 

اشعار و رباعیات خیام

این قافله عمر عجب میگذرد

دریاب دمی که با طرب میگذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب میگذرد

 

اشعار و رباعیات خیام

ای چرخ فلک خرابی از کینه تست

بیدادگری شیوه دیرینه تست

ای خاک اگر سینه تو بشکافند

بس گوهر قیمتی که در سینه تست

 

اشعار و رباعیات خیام

گرچه غم و رنج من درازی دارد

عیش و طرب تو سرفرازی دارد

بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک

در پرده هزار گونه بازی دارد

 

اشعار و رباعیات خیام

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

اشعار و رباعیات خیام

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا

بنیاد مکن تو حیله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می مینخوری

صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا

 

اشعار و رباعیات خیام

آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

 

اشعار و رباعیات خیام

از آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

نظرات