اشعار محمود درویش
در این مطلب گزیده ای از اشعار عاشقانه کوتاه و بسیار زیبای محمود درویش را آماده کرده ایم، برای مطالعه این متن های زیبا در ادامه با وبلاگ تفریحی صد صدا همراه باشید.
اشعار کوتاه محمود درویش
گاه در وجودمان به قبرستانی محتاجیم
برای چیزهایی که درونمان میمیرند
شعرهای ناب محمود درویش
زندگی از من میخواهد
که فراموشت کنم
و این چیزیست که
دلم نمیتواند بفهمد
ترجمه اشعار محمود درویش
غربتِ کسی نباش
که وطن دیده تو را
دلنوشته های محمود درویش
هر که بی عشق است
از زمستان
بیم خواهد داشت
جملات محمود درویش
تو با قهوه ام
در لذت و تلخی و عادت
همانند شدی..
متن کوتاه محمود درویش
ما سالها اندوه را
بر دوش کشیدیم
و صبح طلوع نکرد
بهترین های محمود درویش
اندکی از تو
بسیاریست از همه چیز…
اشعار زیبای محمود درویش
برای اثبات عشقم به تو
چهار شاهد دارم
حال آن که
برای اثبات هر قضیهای دو شاهد لازم است
تپش قلبم
لرزش بدنم
تکیدگی جسمم
بندآمدن زبانم
شعر خاص
چشمانت تیغی ست در دل
مرا می رنجاند ..
و آن را می پرستم ..
اشعار معنوی و زیبا
جز اندیشیدن در چین و چروک دریاچه،
چیز دیگری برایم نمانده است ..
فردایم را از من بگیر و دیروزم را بده ..
و بگذار با هم بمانیم.
مجموعه شعر محمود درویش
آهسته گذر کن، ای زندگی، تا تو را
در اوج کاستی پیرامون خود ببینم.
چقدر در جست و جوی خویشتن و تو،
تو را در گیرودارت از یاد بردم.
و هر بار که به رازی از تو پی بردم.
با لحن تندی گفتی: چقدر نادانی!
به غیاب بگو: مرا کم داشتی
و من حضور یافتم… تا تو را کامل کنم!
اشعار بلند محمود درویش
عشق چون موج است
تکرار افسوس ما بر گذشته
اکنون
تند و کند
معصوم ، چون آهویی که از دوچرخه ای جلو می زند
و زشت ، چون خروس
پر جرئت ، چون گدایی سمج
آرام چون خیالی که الفاظش را می چیند
تیره ، تاریک
و روشنایی می بخشد
تهی و پر از تناقض
حیوان ، فرشته ای به نیرومندی هزار اسب
و سبکی یک رویا
پر شبهه ، درنده و روان
هرگاه عقب بنشیند ، باز می آید
به ما نیکی می کند و بدی
آن گاه که عواطف مان را فراموش کنیم
غافلگیرمان می کند
و می آید
آشوبگر ، خودخواه
سروَر یگانه ی متکثّر
دمی ایمان می آوریم
و دمی دیگر کفر می ورزیم
اما او را اعتنایی به ما نیست
آن گاه که ما را تک تک شکار می کند
و به دستی سرد بر زمین می زند
عشق
قاتل است
و بی گناه
نظرات
ارسال یک نظر